. قتل و غارت وهّابیّان در منطقه نجد:
محمّد بن عبد الوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان به اتهام کفر، شرک و بدعت، اعراب بادیه نشین را تحریک کرد و به کمک ابن سعود، لشکرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگى غارت نمود(2). در این بخش به چند نمونه از کشتار بىرحمانه وهّابیّت که در منطقه نجد و اطراف ریاض انجام گرفته، اشاره مىکنیم.
الف: کشتار مسلمانان و قطع نخلها و غارت مغازهها:
ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مورخ آل سعود در باره آغاز دعوت وهّابیّت
برای خواندن ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
در منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بىگناه به اتهام شرک مىنویسد:
عبد العزیز همراه با عدّهاى به قصد جهاد با اهل سرزمین «ثادق» حرکت کرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستانهاى آنان را قطع کرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند(1). سپس عبد العزیز به قصد جهاد به سمت «خُرج» حرکت کرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به کشت و مغازهها را که مملوّ از اموال بود، غارت کرد و آنگاه به سرزمین «نَعْجان»، «ثَرْمَدا»، «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّهاى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت(2).
ب: به آتش کشیدن محصولات زراعى:
ابن بشر در ادامه مىنویسد:
عبدالعزیز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و ده نفر را نیز کشت(3).
(1) «سار عبد العزیز رحمهالله غازیا بجمیع المسلمین وقصد بلد ثادق ونازلهم وحاصرهم ووقع بینهم قتال وقطع شیئا من نخیلهم فأقام على ذلک أیّاما، وقتل من أهل البلد ثمانیة رجال، وقتل من المسلمین ثمانیة رجال». عنوان المجد، ص 34.
(2) غزا عبد العزیز إلى الخرج فأوقع بأهل الدُلَم وقتل من أهلها ثمانیة رجال ونهبوا بها دکاکین فیها أموال، ثمّ أغاروا على أهل بلد نَعْجان وقتلوا عودة بن على ورجع إلى وطنه، ثمّ بعد أیّام سار عبد العزیز بجیوشه إلى بلد (ثَرْمَدا) وقتل من أهلها أربعة رجال وأصیب من الغزو مبارک بن مزروع. ثمّ إنّ عبد العزیز کرّ راجعا وقصد (الدُلَم) و(الخُرْج) فقاتل أهلها وقتل من فزعهم سبعة رجال وغنم علیهم إبلاً کثیرا. عنوان المجد، ص 43.
(3) غزا عبد العزیز منفوحة وأشعل فی زروعها النار؟! وأخذ کثیرا من حللهم وغنم منهم إبلاً کثیرا وقتل من الأعراب عشرة رجال.» عنوان المجد، ص 43.
ج: سقط جنین زنان باردار:
لشکر عبد العزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و صداى مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد به گونهاى که بعضى از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند(1).
د: کشته شدن مردم ریاض در اثر گرسنگى و تشنگى:
ابن بشر در باره حمله وهّابیّت به ریاض مىنویسد:
ففرّ أهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والأطفال لا یلوى أحد على أحد، هربوا على وجوههم إلى البریّة فی السهباء قاصدین الخروج وذلک فی فصل الصیف، فهلک منهم خلق کثیر جوعا وعطشا(2)؛ اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهّابیّت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آن جایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیّت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند.
ه: کشتار فراریان:
ابن بشر در ادامه مىگوید:
فلمّا دخل عبد العزیز الریاض وجدها خالیة من أهلها إلاّ قلیلاً فساروا فی أثرهم یقتلون ویغنمون.
ثمّ إنّ عبد العزیز جعل فی البیوت ضبّاطا یحفظون ما فیها. وحاز جمیع ما فى البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغیر ذلک وملک بیوتها ونخیلها إلاّ قلیلاً(1)؛ وقتى عبد العزیز وارد ریاض شد دید جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده، فراریان را دنبال کرد و عدّهاى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت.
و به شرطهها دستور داد از خانههاى خالى از صاحبانشان، محافظت کنند و آنگاه تمام اموال، اسلحهها، مواد غذایى و وسایل خانهها را به غنیمت گرفت و غالب خانهها و نخلستانها را به تصرّف خود درآورد.
و: کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه مىنویسد:
ویمنعون من الصلاة علیه صلى اللّه علیه وسلم على المنابر، بعد الأذان؛ حتى أنّ رجلاً صالحا کان أعمى ، وکان موءذّنا وصلى على
(1) همان.
(92)
النبی صلى الله علیه وسلم بعد الأذان، بعد أن کان المنع منهم ، فأتوا به إلى ابن عبد الوهاب فأمر به أن یقتل فقتل، ولو تتبّعت لک ما کانوا یفعلونه من أمثال ذلک، لملأت الدفاتر والأوراق. وفی هذا القدر کفایة واللّه سبحانه وتعالى أعلم؛ وهّابىها از درود فرستان به پیامبر گرامى [ صلىاللهعلیهوآله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مىکردند، مرد صالح نابینایى که اذان مىگفت و پس از اذان به رسول اکرم[ صلىاللهعلیهوآله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند.
زینى دحلان در ادامه مىگوید: اگر مانند این کارهاى زشت وهّابىها را بخواهم بنویسم، دفترها مملوّ خواهد شد(1). با این که درود به پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله نص قرآن و دستور الهى است که مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیما»(2). در آیه شریفه هیچگونه قید مکانى و زمانى براى درود به حضرت ذکر نشده یعنى هر وقت و هر کجا مىشود به پیامبر گرامى درود فرستاد.
2. کشتار بىرحمانه شیعیان کربلا:
کشتار وهّابیان در کربلاى معلّى در سال 1216، به راستى صفحه تاریخ را سیاه کرده و قلب هر خواننده را به درد مىآورد.
دکتر منیر عجلانى مىنویسد:
(1) فتنه الوهابیه، ص 20.
(2) الأحزاب: 56.
(93)
دخل اثنا عشر ألف جندی ولم یکن فی البلدة، إلا عدد قلیل من الرجال المستضعفین لأن رجال کربلاء کانوا قد خرجوا یوم ذاک إلى النجف الأشرف لزیارة قبر الإمام أمیر الموءمنین یوم الغدیر، فقتل الوهّابیّون کل من وجدوهم، فقدر عدد الضحایا فی یوم واحد بثلاثة آلاف، وأما السلب فکان فوق الوصف ویقال أن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة(1)؛ دوازده هزار نفر سپاه وهّابیّان به فرماندهى سعود، فرزند عبد العزیز وارد کربلا شدند در حالى که بیشتر مردم کربلا به مناسبت عید غدیر به نجف اشرف به زیارت امیر المؤمنین[ علیهالسلام [رفته بودند و در شهر جز عدّه اندکى از پیرها و ناتوانها نمانده بودند.
سپاه وهّابیّان به هر کس که برخوردند، کشتند و آمار کشتهها به مرز سه هزار نفر رسید و اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مىشد که آن روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند.
محمد قارى غروى در تاریخ نجف از مجموعه شیخ خضر، نقل مىکند:
وهّابیّان صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آنها مىخواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند، اما چون داراى شبکههاى آهنین بود، توفیق نیافتند(2). شیخ عثمان بن بشر مورّخ دیگر وهابى که خود اهل نجد بوده مىنویسد:
گنبد روى قبر (سید الشهداء) را ویران ساختند، و صندوق روى قبر
(1) تاریخ العربیة السعودیه، ص 126.
(2) نزهة الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص 52.
(94)
را که زمرّد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند، و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآنهاى نفیس یافتند غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند(1). صلاح الدین مختار که خود وهّابى است مىنویسد:
در سال 1216 امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد. در ماه ذىقعده به کربلا رسید. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین لشگریان تقسیم نمود(2). شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مىنویسد:
وهّابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهل آنجا را در کوچه و بازار و خانهها کشتند؛ روى قبر حسین علیهالسلام را خراب کردند و آن چه در داخل قبّه بود به چپاول بردند و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا و قرآنهاى نفیس یافتند، ربودند. نزدیک ظهر در حالى که قریب به دو هزار نفر از اهالى کربلا را کشته بودند، از شهر خارج شدند(3). برخى مىنویسند: «وهّابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل
(1) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121.
(2) تاریخ مملکة السعودیه، ج 3، ص 73.
(3) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121، حوادث سال 1216.
(95)
رساندند»(1). میرزا ابوطالب اصفهانى در سفرنامه خود مىنویسد:
هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم که قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابى وارد کربلا شدند و شعار «اقتلوا المشرکین واذبحوا الکافرین»(2) سر مىدادند. آنان بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمىها حساب نداشت، صحن مقدّس امام حسین علیهالسلام از لاشه کشتگان پر و خون از بدنهاى سر بریده شده، روان بود.
پس از یازده ماه بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که مردم، آن حادثه دل خراش را نقل مىکنند و گریه سرمىدهند بهگونهاى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مىشد(3).
3. حمله به نجف اشرف:
حمله وهّابىها به عراق از 1214 ه آغاز شد. چون در آن سال وهّابىها به نجف اشرف حمله نمودند، ولى عرب خزاعل جلو آنها را گرفتند و سیصد نفر از آنها را کشتند(4). در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهّر حضرت امیر علیهالسلام عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدّهاى از اعراب درگیر شدند و
(1) تاریخچه نقد و بررسى وهّابىها، ص 162.
(2) مشرکان را بکشید و کافران را ذبح کنید.
(3) مسیر طالبى، ص 408.
(4) وهابیان، ص 337.
(96)
شکست خوردند(1). در مدّت نزدیک به ده سال چندین بار حملات شدیدى به شهر کربلا و نجف انجام دادند(2). در سال 1216 وهّابیّان پس از کشتار بىرحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى علیهالسلام با همان لشگر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف بهسبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخواستند؛ حتّى زنها از منزلها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهّابیّان نشوند، در نتیجه سپاه وهّابىها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند(3). در سال 1220 یا 1221 وهّابىها به سرکردگى «سعود» به نجف اشرف حمله بردند، ولى چون شهر داراى برج و بارو بود، و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مىکرد، به علاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود دویست نفر تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند.
خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و او بر هر دروازه نجف و
(1) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.
(2) تاریخ المملکة السعودیّة، ج 1، ص 92.
(3) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.
(97)
در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود.
شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، و سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامه و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلند آوازه مىباشند.
قواى سعود در این حمله پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهّابىها چندان که سعى کردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مىکردند.
در یکى از روزها برخى از وهّابىها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهّابىها را زیر آتش داشتند، توانستند هفتصد نفر از آنها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت.
اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را به بغداد و از آنجا به کاظمین منتقل ساختند و در محزن آنجا به ودیعت نهادند، و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.
ابن بشر مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مىنویسد:
«در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمین (وهّابىها) را در اطراف شهر پراکنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب کنند.
چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد در اثر تیراندازى از روى باروها و برجهاى شهر،
(98)
جمعى از مسلمین (وهّابىها) کشته شدند. آنها نیز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند»(1). سعود در سال بعد یعنى 1222 نیز بار دیگر با بیست هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون دید مدافعان شهر به رهبرى کاشف الغطاء با توپ و تفنک آماده دفاع هستند نجف را رها ساخت، و به شهر «حله» روى آورد(2).
4. تخریب آثار بزرگان در مکه:
وهّابیون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مکّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند. در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم را و همچنین قبّه زادگاه على بن ابى طالب علیهالسلام و حضرت خدیجه و حتى ابوبکر را ویران و باخاک یکسان کردند.
آثار باستانى که در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم را تخریب کرده و در تمام مناطقى که مسلط مىشدند آثار صالحین را نابود مىکردند و هنگام تخریب طبل مىزدند و به رقص و آواز خوانى مىپرداختند(3). رفاعى یکى از علماى بزرگ اهل سنّت کویت خطاب به علماى وهابى مىنویسد:
رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّدة خدیجة الکبرى أمّ المؤمنین
(1) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1 ، ص 137.
(2) رجوع شوده به: مفتاح الکرامة، ج 5 ص512، مقدمه محقق توانا على دوانى بر کتاب فرقه وهابى سید محمد حسن قزوینى، ص 41.
(3) کشف الارتیاب، ص 27، به نقل از تاریخ «الجبرتى».
(99)
والحبیبة الأولى لرسول ربّ العالمین صلى اللّه علیه وآله، المکان الذی هو مهبط الوحی الأوّل علیه من ربّ العزّة والجلال، وسکتم على هذا الهدم راضین أن یکون المکان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فأین الخوف من اللّه؟ وأین الحیاء من رسوله الکریم علیه الصلاة والسلام(1)؛ شما به تخریب خانه ام المؤمنین خدیجه کبرى اوّلین حبیبه پیامبر صلىاللهعلیهوآله رضایت دادید و هیچ عکس العمل نشان ندادید با این که آن مکان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به توالت و دستشویى مبدل شود. پس چرا از خدا نمىترسید؟ و از پیامبر کریم حیا نمىکنید؟
رفاعى در ادامه مىنویسد:
زادگاه رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را ویران و به محل خرید وفروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابىها در آمد و به کتابخانه مبدّل گردید ... شما وهّابیان در این سالهاى اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم به کار بستید، حتّى از شخصیّتها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولى ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.
(1) نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 59. تألیف: یوسف بن السیّد هاشم الرفاعى، با مقدمه دکتر محمّد سعید رمضان البوطی.
(100)
این چه کار بى ادبانهاى است که از شما سر مىزند؟!
این چه بى وفایى است که در حق رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم ! روا مىدارید در حالى که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکىهاى شرک به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟!
بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم در کنار حوض، جز بىحیایى نصیب شما نخواهد شد. و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاک آن نبى مکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم که موجب رنجش گردیده است، مشاهده خواهید کرد(1). رفاعى در جاى دیگر مىنویسد:
آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را با بنزین به آتش
(1) حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دأبکم هدم البقعة الباقیة من آثار رسول اللّه صلى اللّه تعالى علیه وآله وسلم ألا وهی (البقعة الشریفة التی ولد فیها)، التی هُدمت، ثمّ جُعلت سوقا للبهائم، ثمّ حولها بالحیلة الصالحون إلى مکتبة هی (مکتبة مکّة المکرّمة).
فصرتم یرمون المکان بعیون الشرّ والتهدید والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحة بهدمه واستعدیتم السلطة وحرضّتموها على ذلک بعد اتّخاذ قرار بذلک من هیئة کبار علمائکم قبل سنوات قلیلة (وعندی شریط صریح بذلک) غیر أنّ خادم الحرمین الشریفین الملک فهد العاقل الحکیم العارف بالعواقب تجاهل طلبکم وجمّده.
فیا سوء الأدب وقلّة الوفاء لهذا النبیّ الکریم الذی أخرجنا اللّه به وإیّاکم والأجداد من الظلمات إلى النور! ویا قلّة الحیاء منه یوم الورود على حوضه الشریف! ویا بؤس وشقاء فرقة تکره نبیّها سواء بالقول أو بالعمل وتحقّره وتسعى لمحو آثاره!. نصیحة لإخواننا علماء نجد، ص 60.
(101)
کشیدید واثرى از آنها باقى نگذاشتید(1).
5. آتش زدن کتابخانههاى بزرگ:
دردناکترین چیزى که وهّابیّت مرتکب شد و آثار قبیح آن براى همیشه باقى است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبة العربیّة» بود که بیش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطّى منحصر به فرد داشت که در میان آنها برخى از آثار خطّى دوران جاهلیّت، یهودیان، کفّار قریش و همچنین آثار خطّى على علیهالسلام ، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم و قرآن مجید به خطّ «عبد اللّه بن مسعود» وجود داشت.
و نیز در همین کتابخانه انواع سلاحهاى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم و بتهایى که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّى»، «مَناة» و «هُبَل» موجود بود.
«ناصر السعید» از قول یکى از مورّخان نقل مىکند که هنگام تسلط وهّابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریّات در آن به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند(2).
(1) هدمتم معالم قبور الصحابة وأمّهات المؤمنین وآل البیت الکرام رضی اللّه عنهم وترکتموها قاعا صفصفا وشواهدا حجارة مبعثرة لا یُعلم ولا یُعرف قبر هذا من هذا؛ بل سُکب على بعضها البنزین فلا حول و لاقوّة إلاّ باللّه. ثمّ ذکر فی الهامش: قبر السیدّة آمنة بنت وهب أم الحبیب المصطفى نبیّ هذه الأمّة [ صلىاللهعلیهوآلهوسلم ]. نصیحة لإخواننا علماء نجد: 38.
(2) ر.ک: کتاب تاریخ آل سعود، ج 1، ص 158، کشف الارتیاب، ص 55، 187، 324، أعیان الشیعة، ج 2، ص 7، الصحیح من سیرة النبیّ الأعظم، ج 1، ص 81 و آل سعود من أین إلى أین، ص 47.
کشتار حجاج ایرانى:
عمّال وهّابى رژیم آل سعود در چهارم ذى الحجه 1407 ق (9 مرداد 1366 ش) هزاران نفر از حجاج بیت اللّه الحرام را به جرم سر دادن فریاد برائت از مشرکین در مکه به خاک و خون کشیدند و حتى آخوندهاى دربارى آنان، فریاد مىزدند و مىگفتند: «اقتل المجوس اقتل المشرکین»؛ مجوس و مشرکین را بکشید. یکى از شاهدان عینى این واقعه تلخ را این چنین نقل مىکند:
با چشم خود دیدم که سعودىهاى کثیف، بىشرمانه و بىرحمانه با عصاى معلولین با دو دست محکم به صورت زنها مىکوبیدند و نقش بر زمین مىکردند. اى کاش به زدن تنها قانع بودند. وقتى خانمى بر روى زمین مىغلطید، نفر بعدى با هر وسیلهاى که در
(1) salaf.blogfa.com
(2) salaf.blogfa.com
(111)
دست داشت به مغز نیمه جان او مىکوبید تا از دنیا برود(1).
د: حمله وهابیان افراطى به حجاج بحرینى:
در مهر ماه 1386 گروهى از وهّابیان تندرو با کمین در کوچههاى اطراف مسجدالحرام پس از مشاهده مینى بوس شیعیان بحرینى با خرده شیشههاى تیز و برنده به سوى حجاج شیعه یورش بردند و اقدام به فحاشى و به زبان آوردن القابى چون شیعیان سگ صفت کافر و دهها فحش دیگر کردند(2).
13. کشتار مردم بى دفاع اردن:
در سال 1343، جمعى از وهّابىها ناگهان به اردن یورش بردند و مردم بىاطلاع «ام العمد» و همسایه آنان را مورد هجوم قرار دادند، مردان و زنان بىگناه را کشتند و اموال آنان را غارت کردند. اما طولى نکشید که با رانده شدن برخى و اسارت عدهاى دیگر، عقب نشینى کردند که البته اسیران وهّابى به فرمان انگلیس آزاد شدند. در سال 1346 وهابیان دوباره با سپاهى متشکل از سى هزار نفر به اردن حمله کردند و قتل و غارت و خونریزى شدیدى به راه انداختند(3).
(1) روزنامه جمهورى اسلامى ایران، 16 آذر 1366، خاطرات سیدرضا موسوى کاظمى محمدى از نایین.
(2) www.shia-news.com
(3) www.salaf.blogfa.com
(112)
14. کشتار عزاداران امام موسى کاظم علیهالسلام :کشتار عزاداران امام موسى کاظم علیهالسلام
در 25 رجب 1426 مصادف با شهادت امام موسى کاظم علیهالسلام وهّابیون با پخش غذاهاى مسموم در اطراف حرم آن إمام علیهالسلام و نیز انجام انفجارهاى متعدد در کاظمین بین صفوف عزاداران امام موسى کاظم علیهالسلام ، باعث شهادت 1500 نفر از شیعیان عزادار شدند.
15. جنایتهاى طالبان وهابى در افغانستان:
در اواخر سال 1372 شمسى گروهى وهّابى به نام طالبان در افغانستان وارد صحنه نبرد شدند که از سوى عربستان و آمریکا حمایت مىشدند. در شهریور 1375 کابل را تصرّف کردند و به کشتار مسلمانان شیعى پرداختند. در 17 مرداد 1377 زنان و مردان و کودکان را از پشت بامها به رگبار بستند و اهالى شهر مزار شریف را قتل عام کردند؛ سپس با هجوم به بیمارستانها، بیماران شیعه را روى تختها به شهادت رساندند.
در سنگچارک و بامیان و یروان و کاپیسا، شکم بانوان حامله شیعه را پاره مىکردند و جنین آنان را بیرون کشیده و سر مىبریدند(1). در عاشوراى 1267 شیعیان قندهار در حسینیهها سرگرم عزادارى بودند که ناگهان وهّابیان جنایتکار با اسلحه هجوم آوردند و عدّه فراوانى از شیعیان بىدفاع را به فجیعترین وضع به قتل رساندند(2).
16. وهابیت و انفجار در اهواز:
در جریان دستگیرى عوامل بمب گذارىهاى پیاپى سال 1384 در
(1) www.salaf.blogfa.com
(2) محمد سلطان الواعظین، شبهاى پیشاور، ج 1، تحقیق: عبدالرضا درایتى، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، پایى. 1385، ص 346.
(113)
اهواز، روشن شد که از مجموع 46 دستگیر شده، 44 نفر داراى عقاید وهّابیت هستند. براساس اطّلاعات موثق، این عدّه از سوى اسرائیل، آمریکا و انگلیس حمایت مىشدند و از عوامل وهّابیت در ایران بودند(1).
17. انفجار بزرگ در مسجد تاریخى براثا:
در عملیات انتحارى هجدهم فروردین 1385 در مسجد تاریخى براثاى بغداد، بیش از 69 نفر کشته و 130 نفر زخمى شدند(2).
انفجار حرم عسکریین:
22 فوریه 2006 (3/12/84)، انفجار 215 کیلوگرم مواد منفجره منجر به آسیب کلى مرقد امام هادى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام شد.
13 ژوئن 1207، (23/3/1386)، انفجار منارههاى عسکرین به دست وهّابیّان برگ دیگرى از جنایت وهّابیّت تکفیرى را رقم زد.
حدود ساعت 9 صبح بر اثر وقوع چندین انفجار مهیب، دو مناره حرم عسکریین منفجر و تخریب شد. در انفجار نخست گلدسته طلایى سمت چپ و در انفجار دوم گلدسته سمت راست این حرم منفجر گردید.
همچنین در این اقدام تروریستى ، سقف سرداب غیبت حضرت ولى عصر(عج) نیز به کلى فرو ریخت(3).
(1) www.aftabnews.ir
(2) روزنامه ایران، 19 فروردین 1385، صفحه بین الملل.
(3) ر.ک: خبرگزارى مهر 13/3/86؛ روزنامه کیهان، 24 خرداد 1386، 28 جمادى الأوّل 1428، 14 ژوئن 1207، سایت مجمع جهانى محبین اهلالبیت 23 خرداد 1386.